احوالات راه شام
شاه خاور چون علم بر بام زد
با جرس بانگ رحیل شام زد
بست بار ناقه آن جمع پریش
خصم خونخوار از پس و سرها ز پیش
قطب امکان ماه اوج احتشام
شد روان با خیل انجم سوی شام
قافله سالار آن مشگین قطار
دخت زهرا بانوی مهد وقار
کِلّه ی آن بانوی حورا کنیز
آه دودآسا و دست خاک بیز
بر سنان سرها چو گل بر شاخسار
بانوان نالان چو بلبل زار زار
سیل اشگ از دیدگان آن گروه
سر نهاده در بیابان کوه کوه
شاعر : مرحوم نیر تبریزی
برچسب : احوالات, نویسنده : 8matnenoheh3 بازدید : 150