در مدح و میلاد حضرت رسول اکرم (ص) 6065

ساخت وبلاگ

در مدح و میلاد, حضرت رسول اکرم (ص)

 

عنقای طبعم یاد کرد از قله قاف قدم

روح القدس امداد کرد در هر نفس در هر قدم

 

کردم به آسانی صعود ، از عالم غیب و شهود

تا قاب قوسین وجود ، تا حد اقلیم عدم

 

گشتم چو از خود بی خبر ، نخل امیدم داد بر

زد آفتاب عقل سر ، حتی انجلت عنی الظلم

 

دیده به عین حق عیان ، در مجمع روحانیان

ما لیس یحکیه البیان ، ما لیس یحویه القلم

 

از نغمه خیل ملک ، خندان و رقصان نه فلک

ذرات عالم یک به یک ، در سلک عشرت متتظم

 

شادان ز ماهی تا به ماه ، از مژده میلاد, شاه

شاهنشه انجم سپاه ، فرمانده لوح و قلم

 

فیض نخستین ، عقل کل ، ختم نبیین و رسل

ارباب انواع و مثل ، اندر روش کمتر خدم

 

رفرف سوار راه عشق ، زیبا نگار شاه عشق

شاه فلک خرگاه عشق ، سلطان اقلیم همم

 

عقل العقول الواسعه ، شمس الشموس الطالعه

بدر البدور اللامعه ، کشاف استار الغمم

 

دیباچه ایجاد او ، سرحلقه ارشاد او

میزان عدل و داد او ، حرف نخست ، اول رقم

 

بزم حقیقت طور او ، شمع طریقت نور او

یک آیه از دستور او ، مجموعه کل حکم

 

تورات و انجیل و زبور ، رمزی از آن دستور نور

نور کلامش در ظهور ، بر فرق کیوان زد علم

 

خال و خطش ام الکتاب ، لعل لبش فصل الخطاب

رفتار او معجز مآب ، گفتار او محیی الرمم

 

لولاک تشریف برش ، تاج لعمرک بر سرش

از ذره ای کمتر درش ، فر فریدون ، جاه جم

 

گردون و مهر و ماه او ، خاک ره خرگاه او

درگاه عالی جاه او ، پشت فلک را کرده خم

 

سرشار شد دریای عشق ، یا ابر گوهرزای عشق

چون دره بیضای عشق ، تابید از کان کرم

 

از محفل غیب مصون ، شد شاهد هستی برون

پا از رواق کاف و نون ، قد اشرق المجلی الاتم

 

لاهوت حی لم یزل ، از مطلع حسن ازل

بالحق و الصدق نزل ، ناسوت شد باغ ارم

 

عالم سراسر نور شد ، رشک فضای طور شد

ام القری معمور شد ، از مقدم صدرالامم

 

بشکست طاق کسروی ، بنیاد ایمان شد قوی

دست قوای معنوی ، شد فاتح ملک عجم

 

آئینه آئین او ، جام حقایق بین او

جمع الجوامع دین او ، شد خیر ادیان لاجرم

 

گنج معارف را گشود ، سر حقیقت را نمود

افشاند هر دری که بود ، عم البرایا بانعم

 

در بارگاه قرب حق ، بر ماسوی بودش سبق

بگذشت از هفتم طبق ، وز عرش اعظم نیز هم

 

چون همتش بالا کشید ، تا بزم او ادنی کشید

عقل از تصور پا کشید ، فی مثله جف القلم

 

آدم صفی الله شد ، تشریف آن درگاه شد

نخلی که خاطر خواه شد ، بهر ثمر شد محترم

 

طوفان عشقش دل گرفت ، از نوح تا ساحل گرفت

در سایه اش منزل گرفت ، تا شد ضجیع ابن عم

 

از آتش شوق خلیل ، کلک عطارد شد کلیل

گوئی به یاد این جمیل ، کرده است بنیاد حرم

 

موسی کلیم طور او ، دیدار او منظور او

عیسی یکی رنجور او ، او روحبخش و روح دم

 

از ماه کنعانی مگو ، کاینجا ندارد آبرو

شد در ره عشقش فرو ، صد یوسف اندر چاه غم

 

سر خیل اهل الله او ، سر دل آگاه او

عالم رعیت ، شاه او ، بشنو ز من بی بیش و کم

 

شاها گدای این درم ، وز جان و دل مدحت گرم

هرگز از این در نگذرم ، خواهی بگو لا ، یا نعم.

 

آیت الله شیخ محمد حسین غروی اصفهانی

(آیت الله کمپانی) متخلص به مفتقر(ره)

منبع مجموعه مدح و مرثیه

آیینة دل 1069...
ما را در سایت آیینة دل 1069 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8matnenoheh3 بازدید : 233 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 18:02